مباهله شناسی

مباهله و ابعاد تاریخی آن

مباهله شناسی

مباهله و ابعاد تاریخی آن

پاسخ به شبهه ی سن کم امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هنگام نزول آیه مباهله

 مباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com

پاسخ به سوالات و شبهات واقعه مباهلهسؤال :حسنین (علیهما السلام) هنگام نزول آیه مباهله بالغ نبوده‌اند لذا مستحق ثواب نیستند در نتیجه:

1- این آیه فضیلتی برای آنان نیست.

2- این آیه دلالتی ندارد که آنان جزء افضل صحابه باشند.

یکی دیگر از سؤالات و شبهات مطرح شده درباره‌ی آیه مباهله و روایات مربوط به آن، این است که می گویند: حسن و حسین (علیه السلام) هنگام نزول آیه‌ی مباهله، غیر بالغ و غیر مستحق برای ثواب بوده‌اند و اگر آن دو غیرمستحق برای ثواب باشند، افضل الصحابه (برترین اصحاب) به حساب نمی آیند.

نقد و بررسی: در پاسخ این شبهه باید بگوییم:

با این که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هنگام نزول آیه‌ی مباهله سن کمتری داشتند، نباید فراموش کرد که انتخاب آن دو برای مباهله بر اساس روایات متعدد و صحیح فریقین توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) انجام گرفته است و اگر اشخاص دیگری برتر و افضل از آنها وجود داشتند، حتماً پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به جای آن دو، همان افراد را همراه خود به مباهله می آوردند. بنا بر این، صرف آوردن این دو برای مباهله، به طور روشن بر برتری و افضل بودن آنها دلالت دارد و کم بودن سن آنها در این باره مشکلی ایجاد نمی‌کند.

نباید فراموش کرد که برتری و افضلیت، همواره با رسیدن فرد به مرتبه‌ی بلوغ و ازدیاد سن نیست و گاه اشخاص مقدسی در سن بسیار کم به مقامات بزرگ الهی رسیده‌اند که با مراجعه به آیات نورانی قرآن کریم، دو مورد از آنها را ذکر می کنیم: 

ادامه مطلب ...

داستان مباهله

 مباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com

مدینه اولین باری است که میهمانانی چنین غریبه را به خود می‌بیند. کاروانی متشکل از شصت میهمان ناآشنا که لباس‌های بلند مشکی پوشیده‌اند، به گردنشان صلیب آویخته‌اند، کلاه‌های جواهرنشان بر سر گذاشته‌اند، زنجیرهای طلا به کمر بسته‌اند و انواع و اقسام طلا و جواهرات را بر لباس‌های خود نصب کرده‌اند.
وقتی این شصت نفر برای دیدار با پیامبر، وارد مسجد می‌شوند، همه با حیرت و تعجب به آنها نگاه می‌کنند. اما پیامبر بی‌اعتنا از کنار آنان می‌گذرد و از مسجد بیرون می‌رود هم هیأت میهمانان و هم مسلمانان، از این رفتار پیامبر، غرق در تعجب و شگفتی می‌شوند. مسلمانان تا کنون ندیده‌اند که پیامبر مهربانشان به میهمانان بی‌توجهی کند به همین دلیل، وقتی سرپرست هیأت مسیحی علت بی‌اعتنایی پیامبر را سؤال می‌کند، هیچ کدام از مسلمانان پاسخی برای گفتن پیدا نمی‌کنند.
تنها راهی که به نظر می‌رسد، این است که علت این رفتار پیامبر را از حضرت علی بپرسند، چرا که او نزدیک‌ترین فرد به پیامبر و آگاه‌ترین، نسبت به دین و سیره و سنت اوست. مشکل، مثل همیشه به دست علی حل می‌شود. پاسخ او این است که:


«پیامبر با تجملات و تشریفات، میانه‌ای ندارند؛ اگر می‌خواهید مورد توجه و استقبال پیامبر قرار بگیرید، باید این طلاجات و جواهرات و تجملات را فروبگذارید و با هیأتی ساده، به حضور ایشان برسید.»
ا
داستان مباهلهین رفتار پیامبر، هیأت میهمان را به یاد پیامبرشان، حضرت مسیحی می‌اندازد که خود با نهایت سادگی می‌زیست و پیروانش را نیز به رعایت سادگی سفارش می‌کرد.
آنان از این که می‌بینند، در رفتار و کردار، این همه از پیامبرشان فاصله گرفته‌اند، احساس شرمساری می‌کنند. میهمانان مسیحی وقتی جواهرات و تجملات خود را کنار می‌گذارند و با هیأتی ساده وارد مسجد می‌شوند، پیامبر از جای برمی‌خیزد و به گرمی از آنان استقبال می‌کند. شصت دانشمند مسیحی، دور تا دور پیامبر می‌نشینند و پیامبر به یکایک آنها خوشامد می‌گوید، در میان این شصت نفر، که همه از پیران و بزرگان مسیحی نجران هستند،‌ «ابوحارثه» اسقف بزرگ نجران و «شرحبیل» نیز به چشم می‌خورند. پیداست که سرپرستی هیأت را ابوحارثه اسقف بزرگ نجران، بر عهده دارد. او نگاهی به شرحبیل و دیگر همراهان خود می‌اندازد و با پیامبر شروع به سخن گفتن می‌کند: «چندی پیش نامه‌ای از شما به دست ما رسید، آمدیم تا از نزدیک، حرف‌های شما را بشنویم».
پیامبر می‌فرماید:
«آنچه من از شما خواسته‌ام، پذیرش اسلام و پرستش خدای یگانه است». 
ادامه مطلب ...

کم مانده بود مسیحیان میمون شوند

مباهلهمباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com

روز مباهله،اسقف اعظم نجران با دیدن هیبت پیامبر و هیأت همراهش به هراس افتاده و گفت: چهره‌هایی که من می‌بینم، اگر دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگ‌ترین کوه‌ها را از جای برکند، فوراً کنده می‌شود. با این اوضاع هرگز صحیح نیست ما با این افراد، مباهله کنیم. زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم.

نمایندگان نجران خوب فهمیده‌ بودند، بنابر این به اتفاق آرا، انصراف خود را از مباهله اعلام کرده و تن به قرارداد پیامبر می‌دهند تا به ازای مبلغی که هر ساله به‌عنوان «جزیه» پرداخت می‌کنند، پیامبر و حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند.

پس از امضای قرارداد، پیامبر پرده از حقیقتی عجیب برداشته، می‌فرمود: به آن خدایی که جانم در دست اوست، هلاکت، تا بالای سرِ اهل نجران آویزان شده بود و اگر مباهله می‌کردند، به صورت میمون و خوک مسخ می‌شدند و بیابان در زیر پایشان شعله‌ور می‌گشت. و در آخر خدای تعالی نجران و اهلش را منقرض می‌کرد. حتی مرغانِ بالای درخت‌هایشان را می‌سوزاند و اما بقیه نصارای دنیا، یک سال طول نمی‌کشید که همه هلاک می‌شدند و در روی زمین حتی یک نصرانی باقی نمی‌مانْد.[1]

 حسین عسگری - گروه دین و اندیشه تبیان

1- ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص 366.

برگرفته از سایت تبیان

مقاله ای از خانم محدثه بهمدی در خصوص «مباهله»

 مباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com

مباهلهمحدثه بهمدی

مباهله از ریشه‌ی "بهل" در لغت به معنای رها کردن آمده و "ابتهال" که از همان ماده است به معنای تضرع و خضوع در دعا معنا شده است.[1] اما مباهله در قرآن کریم به معنای ملاعنه و لعن و نفرین یکدیگر مطرح شده است؛[2] پس لعن از لوازم دعای انسان به حساب میآید که در قرآن به این معنا بیان شده و علماء به این اعتبار، ابتهال را به لعن معنا کرده‌اند.[3]

مباهله در قرآن
بعد از فتح مکه در سال نهم هجری به دنبال تبلیغ دین مبین اسلام در شهرهای مختلف، گروههای فراوانی از مناطق دوردست برای پذیرش اسلام و مناظره با پیامبر اکرم(ص) به حضور ایشان در مدینه شرفیاب میشدند؛ به همین جهت آن سال به نام "عام الوفود" یعنی سال ملاقات گروهها با رسول خدا(ص) شهرت یافت.[4] یکی از آن گروهها چند نفر از اهل نجران و پیرو حضرت عیسی(ع) بودند که به مدینه میآمدند تا علاوه بر آشنا شدن با کسی که خود را پیامبر معرفی میکرد، از وضعیت دین جدید او آشنایی پیدا کنند.[5] این گروه پس از ورود به مسجد مدینه و آشنایی با پیامبر اسلام، در مورد اعتقادات دینی خود با او به محاجّه پرداختند؛ اما مسیحیان پس از مناظره و شنیدن برهانهای کافی از جانب پیامبر اسلام قانع نشدند؛ در نتیجه خدای سبحان به رسولش دستور داد تا با آنها به مباهله بپردازد:[6]
«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَاذِبِینَ»[7]
«هر گاه بعد از علم و دانشى که (درباره‌ی مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
با توجه به تفاسیر مختلفی که درباره‌ی این آیه بیان شده، ‌نبی مکرم اسلام –صل‌الله علیه و آله- در ابتدا مسیحیان را دعوت به اسلام میکند و آنها در مقابل خود را مسلمان و معتقد به خدا و عملکننده به دستورات او معرفی میکنند. پیامبر اسلام(ص) برای مسلمان خصوصیات و صفاتی را معرفی میکند که از جمله‌ی آن، اعتقادات صحیح در مورد حضرت عیسی(ع) است.[8] 
ادامه مطلب ...

نگاهی به جایگاه فاطمه زهرا علیهاالسلام در آیه مباهله

 آیه مباهله بر صداقت و عصمت گفتاری و رفتاری اصحاب کساء علیهم‏السلام دلالت دارد.

به اعتراف دانشمندان فریقین، روایات متواتری وجود دارند که پیامبر گرامی صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله به جای «انفسنا»، حضرت علی علیه‏السلام را و به جای «نسائنا»، حضرت فاطمه علیهاالسلام را و به جای «ابنائنا» حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهماالسلام را برای مباهله با نصارای نجران به عنوان گواه نبوّت از میان همه امّت به همراه بردند.
برخی از دانشمندان اهل سنّت این امر را متفّقٌ علیه و برخی دیگر اجماعی می‏دانند. روایات مباهله با بیش از 51 طریق متفاوت از 37 تن از بزرگان دین روایت شده‏اند. برخی دانشمندان اهل سنّت شبهاتی را نیز مطرح کرده‏اند، اما این شبهات هیچ پایگاه علمی ندارند.
کلیدواژه‏ها: فاطمه علیهاالسلام ، آیه مباهله، اهل سنّت، مفسّران، شبهات.
در منابع تفسیری و روایی فریقین، بسیاری از آیات قرآنی در شأن و منزلت رفیع امّ ابیها،(2) سرور همه زنان عالم،(3) پاره تن پیامبر گرامی صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله (4) و کوثر قرآن،(5) حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به چشم می‏خورند. تنها در منابع تفسیری و روایی اهل سنّت، بیش از 135 آیه در 49 سوره درباره حضرت ایشان آمده و دو سوره کامل در شأن آن بانوی دو جهان نازل گشته‏ اند؛ سوره‏های دهر و کوثر. این تعداد غیر از آیاتی هستند که در منابع شیعه در شأن حضرت زهرا علیهاالسلام ذکر شده‏اند. این آیات را می‏توان در چهار دسته تقسیم نمود: 1. سبب نزول؛ 2. شأن نزول؛ 3. جری و اطباق؛ 4. بطن.
 

ادامه مطلب ...

تلاش برای تحریف حدیث مباهله

مباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com

نویسنده: آیت الله سیدعلی حسینی میلانی

از برترى هاى اهل بیت علیهم السلام

تلاش برای تحریف حدیث مباهلهاز فضایل و برترى هاى اهل بیت علیهم السلام حدیث مباهله است. خداوند متعال مى فرماید:
( فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ);(1)
هر گاه پس از علمى که ( پیرامون حضرت عیسى) به تو رسیده است، به کسانى که با تو به محاجّه و ستیر برخیزند بگو: بیایید ما فرزندان خود و شما فرزندان خود، ما زنان خود و شما زنان خود و ما جان خود و شما نیز جان خود را فرا خوانیم. آن گاه مباهله نماییم و لعنت خدا را براى دروغ گویان قرار دهیم.
پس از نزول این آیه، رسول خدا صلى اللّه علیه وآله به همراه على، فاطمه و حسنین علیهم السلام براى مباهله در وعده گاه حضور یافتند. 

ادامه مطلب ...

رابطه مباهله با سیدالشهدا

مباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com

مقام معظم رهبری

روز مباهله روزى است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانى خود را به صحنه مى‌آورد. نکته‌ى مهم در باب مباهله این است: “و انفسنا و انفسکم” در آن هست؛ “و نساءنا و نساءکم” در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه مى‌آورد براى محاجه‌اى که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را – که برادر و جانشین خود هست – بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائى بودن روز مباهله به این شکل است. یعنى نشان دهنده‌ى این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ مى‌آورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهى.

همین قضیه در محرّم اتفاق افتاده است به شکل عملى؛ یعنى امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم براى بیان حقیقت، روشنگرى در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمیدارد مى‌آورد وسط میدان. امام حسین (علیه‌السّلام) که میدانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. اینجا هم مسئله، مسئله‌ى تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معناى حقیقى کلمه؛ رساندن پیام، روشن کردن فضا؛ ابعاد مسئله‌ى تبلیغ را این جورى میشود فهمید که چقدر مهم است. در آن خطبه “من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناکثا لعهداللَّه… و لم‌یغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقّا على اللَّه ان یدخله مدخله”؛(۲) یعنى وقتى او دارد فضا را به این شکل آلوده می کند، خراب می کند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگرى کرد. و امام حسین (علیه‌السّلام) این کار را انجام میدهد، آن هم با این هزینه‌ى سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب کبرى، اینها را برمیدارد مى‌آید وسط میدان.

۱) آل عمران: ۶۱
۲) مقتل ابیمخنف، ص ۸۵؛ «هر کس سلطان ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال میشمارد و پیمان خدا را میگسلد، ... اگر با رفتار و گفتار خود کارهای او را تغییر ندهد، سزاست که خداوند او را با وی محشور کند.»

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون ( ۱۳۸۸/۰۹/۲۲)

منبع:عصر انتظار