مقصود از «انفسنا» شخص پیامبر است یعنی هنگام مباهله باید خود
و فرزندان و زنان خود را بیاورید (مأمون در مقابله با امام رضا علیه
السلام- ابن تیمیه)
پاسخ: مضمون فرمایش حضرت رضا (علیه السلام) اشاره دارد که شخص نمیتواند داعی خود باشد لذا باید شخص دیگری در میان باشد.
«روزى مأمون به امام رضا (علیه السلام) گفت: مرا از بزرگترین فضیلت امیر المؤمنین (علیه السلام) آگاه ساز که قرآن بر آن دلالت دارد. راوى مىگوید: امام رضا (علیه السلام) فرمود: فضیلت مباهله. خداوند سبحان مىفرماید: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) حسن و حسین (علیه السلام) را فرا خواند که دو پسر او بودند و فاطمه (س) را که در این جا نساء او شمرده مىشود و امیر المؤمنین (علیه السلام) را که بنا به حکم الهى همان نفس پیامبر بود، و ثابت شده است که هیچ کس از مخلوقات خدا بزرگتر و برتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست. و این ایجاب مىکند بنا به حکم الهى هیچ کس از نفس رسول اللَّه برتر نباشد. راوى مىگوید: مأمون به حضرت (علیه السلام) عرض کرد: آیا خداوند «ابناء» را با لفظ جمع نیاورده است در حالى که پیامبر خدا تنها دو پسرش را فرا خواند؟ و آیا «نساء» را با لفظ جمع نیاورده است در حالى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) تنها دخترش را فرا خواند؟ و آیا جایز است براى کسى دعا کند که نفس خود اوست و در حقیقت، مقصود، تنها نفس خود او باشد؟ پس آن فضلى که ذکر کردى براى امیر المؤمنین (علیه السلام) نمىباشد.
راوى مىگوید: امام رضا (علیه السلام) به او فرمود: یا امیر المؤمنین! آن چه گفتى صحیح نیست و دعاکننده، کسى است که براى دیگرى دعا کند چنان که فرمانده نیز باید به دیگرى فرمان دهد و در حقیقت صحیح نیست براى خود دعا کند چنان که در حقیقت، نمىتواند به خود فرمان دهد و از آن جا که پیامبر در مباهله جز به امیر المؤمنین (علیه السلام) به مردى دعا نکرده است ثابت مىشود که على همان نفس پیامبر است که خداوند در کتابش بدو توجّه کرده است و این حکم او را در قرآنش آورده است. راوى مىگوید: مأمون گفت: وقتى پاسخ آید پرسش فرو مىریزد».
اما این شبهه ادامه دارد!
دهلوی:- این که پیامبر این چهار نفر را همراه خود آورد مقصود اجابت دعا نبود زیرا دعای پیامبر به تنهایی کافی بود.
- انفسنا با صیغه جمع استعمال شده لذا در مورد حضرت علی علیه السلام نبوده است.
یکی از مهمترین سؤالات مطرح شده دربارهی آیهی مباهله، تعبیر جمع در این آیه شریفه و عدم مطابقت آن با احادیث و روایات موجود در منابع فریقین است که در آنها مصادیق این آیه افراد معیّن نه جمع معرفی میشوند. طبق احادیث و روایات موجود در منابع فریقین، منظور از «ابناءنا» پسران ما حسن و حسین، منظور از «نسائنا» زنان خویش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و منظور از «انفسنا» نفوس خود پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امام علی (علیه السلام) است. از طرف دیگر طبق بیان محمد رشیدرضا، در زبان عربی کلمه «نسائنا» زنان ما بر دختر شخص و نیز «انفسنا» نفوس ما بر یک نفر (امام علی) اطلاق نمی شود.
نقد و بررسی: در پاسخ به این سؤال مطرح شده باید بگوییم:
1. پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) مبیّن و مفسر آیات نورانی قرآن کریم است. خداوند متعال در همین خصوص می فرماید: «وانزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون؛ ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آن چه را به سوی مردم نازل شده است، برای آنها روشن سازی و شاید اندیشه کنند.» بنا بر این بر امت اسلامی فرض است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را مفسر و مبیّن حقیقی قرآن کریم بدانند و بیانات آن حضرت (صلی الله علیه و آله) را در این باره بدون چون و چرا بپذیرند.
۲. بر اساس روایات و احادیث صحیح و مورد قبول مذهب اهل بیت (علیه السلام) و اهل سنت، پس از نزول آیه مباهله، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) جهت انجام مباهله با هیأت مسیحی نجران، علی بن ابی طالب (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، حسن و حسین (علیه السلام) را همراه خود آورده و آنها را اهل بیت خود معرفی نموده است. به همراه آوردن این اشخاص در واقع نوعی تفسیر و تبیین کلمات به کار رفته در آیهی مباهله (ابنائنا، نسائنا، و انفسنا) است و اگر کسی در این خصوص اعتراضی داشته باشد، در واقع به شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اعتراض می کند.
۳. قرآن کریم مملو از چنین مواردی است که در آنها به جای یک فرد ضمیر یا صیغه جمع به کار رفته است که در این جا به دو مورد آن اشاره می کنیم:
۱- سوره آل عمران، آیه 173
«الذین قال لهم الناس قدجمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل؛ اینها (مومنان واقعی) کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنان گفتند: (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند. از آنها بترسید، اما این سخن بر ایمان آنها افزود و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» براساس دیدگاه عدهای از مفسران، قائل این سخن نعیم بن مسعود الاشجعی بود که وی به دستور ابوسفیان، قصد ترساندن مسلمآنان از مشرکان را داشت.
۲- سوره آل عمران، آیه 181
«لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء...؛ همانا خداوند سخن آنها را که گفتند: خدا فقیر است و ما بی نیازیم، شنید.» بر اساس اعتراف عدهای از مفسران فریقین، قائل این سخن بی اساس، حیّ بن احطب و یا غنحاص (از یهودیان) بوده است.
اگر به آیات نورانی قرآن کریم و شأن نزول آنها توجه بیشتری کنیم، روشن خواهد شد که در موارد متعددی، به جای یک فرد از ضمیر و یا صیغهی جمع استفاده شده است که همهی اینها نشانهی بی اساس بودن سؤال مورد بحث است.
منبع:مقاله تفسیر آیه «مباهله» از دیدگاه اهل بیت (ع) و اهل سنت،نویسنده: اسماعیل زاده، ایلقار؛مجله: پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی » تابستان و پاییز 1383 - شماره 10 و 11 (20 صفحه - از 87 تا 106) و تارنمای بنیاد پژوهشی ترویجی مباهله به نشانی:mobahele.com
لینک مرتبط: پاسخ به سوالات و شبهات پیرامون واقعه ی مباهله
سلام.وبلاگ بسیار خوب و جذابی هست.