مباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com
بررسی تاریخی آیه مباهله و بازتابهای آن
نویسنده:علی معموری
چکیده
در این مقاله به بررسی دیدگاهای کلامی پیرامون آیه مباهله پرداخته شده است. ابتدا واژه مباهله از نظر لغوی و اصطلاحی تعریف شده است. سپس ماجای تاریخی مباهله پیامبر با مسیحیان نجران از منابع تاریخی و اسباب نزول گزارش شده است. در بخش اصلی مقاله به برداشتهای کلامی از آیه مباهله در اثبات افضلیت اهل بیت و اولویت امام علی (علیه السلام) به خلافت از نظر شیعه پرداخته شده و دیدگاههای رقیب نیز گزارش و بررسی شدهاند.
ادامه مطلب ...اخذ شده از برنامه درس هایی از قرآن در تاریخ 18/08/91
مباهله، آخرین راه دعوت و اثبات حقانیت
سال دهم هجری بود، پیغمبر گروهی را برای تبلیغ فرستاد. برای مسیحیهای نجران، آنها هم یک هیأتی را فرستادند. راه دعوت چند چیز است.
1- حکمت و استدلال. 2- موعظه، 3- گفتگو و جدال 4- معجزه. آخر خط هم این است که به همدیگر نفرین کنند. من نفرین به تو میکنم، تو هم به من نفرین میکنی. هر نفرینی گیرا شد، او بر حق است و آنهایی که هلاک شدند باطل هستند. آیه نازل شد، «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» (آلعمران/61) «حاجَّ» یعنی مُحاجّه کرد، یعنی چانه زد. کسانی که با اینکه حق را میفهمند، کسانی که میدانند و بعد از دانستن باز هم چانه میزنند، «فَقُلْ تَعالَوْا» به اینها بگو: بیایند، «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ» یا بچههایمان را دعوت میکنیم. شماهم بچههایتان را دعوت کنید. «وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ» ما زن هایمان را دعوت میکنیم، شما هم زنهایتان را دعوت کنید. ما جانمان را دعوت میکنیم، شما هم جانتان را دعوت کنید. بعد به همدیگر نفرین میکنیم. تقاضای لعنت میکنیم. میگوییم: لعنت خدا بر درغگو. هر نفرینی مستجاب شد، پیداست نفرین کننده راهش حق است، نفرین شده راهش باطل است. این ماجرا در دو کیلومتری مسجدالنبی واقع شده است که الآن هم مسجد الاجابه است. قبلاً بیرون شهر بود، حالا داخل شهر مدینه هست. اینها گفتند: اجازه بدهید ما بررسی کنیم. تماس گرفتند، با رئیسشان که پیشنهاد نفرین شده است. رئیسشان گفت: نگاه کنید، اگر با دنگ و فنگ آمدند، پیداست پوک هستند. اگر چند نفری آمدند، مواظب باشید نفرین نکنند. اینها فردا دیدند پیغمبر آمد و علی بن ابی طالب و زهرا و حسن و حسین، پنج نفر هستند. گفت: نفرین نکنید، آتش میگیرید.
پرسش:
آیا مباهله باید شرطی داشته باشد تا با کسی مباهله کنیم و یا هر کسی برای اثبات ایمان خویش می تواند مباهله کند؟ در چه مورد می شود مباهله کرد؟ در تاریخ اسلام آیا مباهله به طور قطع اتفاق افتاده است؟ آنچه که در آیات قرآن جریان خواستن مباهله از طرف رسول خدا نه واقعا اتفاق افتاده چون طرف مقابل پیشنهاد مباهله را رد کرد. آیا این حقیقت دارد؟
پاسخ اجمالی
مباهله یعنى نفرین کردن یک دیگر تا هر کس که بر باطل است مورد غضب الهى قرار گیرد و آن کس که بر حق است شناخته شود و بدین گونه حق از باطل تشخیص داده شود.
مباهله یک نوع دعا است و دارای ویژگی ها و شرایط خاصی نیز می باشد که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:
این که خود را سه روز اصلاح اخلاقى کند ، روزه بگیرد و غسل کند، و با کسى که مىخواهد مباهله کند به صحرا برود، ... و میان سپیده دم تا بر آمدن آفتاب مباهله کند.
مباهله، مخصوص زمان پیامبر (ص) نیست، بلکه دیگر مؤمنان نیز مىتوانند مباهله کنند. از این رو هیچ مانعی نیست که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان دین بتواند مباهله کند. البته باید دانست که شرایط مباهله و اخلاص و اعتماد به نفسی که در آن لازم است، به آسانی برای هر فردی قابل دستیابی نبوده و نباید عجولانه به چنین کاری اقدام نمود که شاید اثری معکوس به دنبال داشته باشد.
در ضمن باید دانست که مباهله مخصوص آن دسته از اختلافات و منازعات دینی و مذهبى است که طرف مقابل وجود گفتگو و مباحثات منطقی و علمی ، حق و حقیقت را نپذیرد و بر عقیده باطل خود اصرار ورزد
با توجه به تفاسیر آیه مباهله معلوم می شود که سر انجام مباهله پیامبر (ص) به صلح و مسالمت ختم شده است.
مقصود از «انفسنا» شخص پیامبر است یعنی هنگام مباهله باید خود
و فرزندان و زنان خود را بیاورید (مأمون در مقابله با امام رضا علیه
السلام- ابن تیمیه)
پاسخ: مضمون فرمایش حضرت رضا (علیه السلام) اشاره دارد که شخص نمیتواند داعی خود باشد لذا باید شخص دیگری در میان باشد.
«روزى مأمون به امام رضا (علیه السلام) گفت: مرا از بزرگترین فضیلت امیر المؤمنین (علیه السلام) آگاه ساز که قرآن بر آن دلالت دارد. راوى مىگوید: امام رضا (علیه السلام) فرمود: فضیلت مباهله. خداوند سبحان مىفرماید: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) حسن و حسین (علیه السلام) را فرا خواند که دو پسر او بودند و فاطمه (س) را که در این جا نساء او شمرده مىشود و امیر المؤمنین (علیه السلام) را که بنا به حکم الهى همان نفس پیامبر بود، و ثابت شده است که هیچ کس از مخلوقات خدا بزرگتر و برتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست. و این ایجاب مىکند بنا به حکم الهى هیچ کس از نفس رسول اللَّه برتر نباشد. راوى مىگوید: مأمون به حضرت (علیه السلام) عرض کرد: آیا خداوند «ابناء» را با لفظ جمع نیاورده است در حالى که پیامبر خدا تنها دو پسرش را فرا خواند؟ و آیا «نساء» را با لفظ جمع نیاورده است در حالى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) تنها دخترش را فرا خواند؟ و آیا جایز است براى کسى دعا کند که نفس خود اوست و در حقیقت، مقصود، تنها نفس خود او باشد؟ پس آن فضلى که ذکر کردى براى امیر المؤمنین (علیه السلام) نمىباشد.
راوى مىگوید: امام رضا (علیه السلام) به او فرمود: یا امیر المؤمنین! آن چه گفتى صحیح نیست و دعاکننده، کسى است که براى دیگرى دعا کند چنان که فرمانده نیز باید به دیگرى فرمان دهد و در حقیقت صحیح نیست براى خود دعا کند چنان که در حقیقت، نمىتواند به خود فرمان دهد و از آن جا که پیامبر در مباهله جز به امیر المؤمنین (علیه السلام) به مردى دعا نکرده است ثابت مىشود که على همان نفس پیامبر است که خداوند در کتابش بدو توجّه کرده است و این حکم او را در قرآنش آورده است. راوى مىگوید: مأمون گفت: وقتى پاسخ آید پرسش فرو مىریزد».
اما این شبهه ادامه دارد!
ادامه مطلب ...مباهله شناسی mobaheleshenasi.blogsky.com
سؤال :حسنین (علیهما السلام) هنگام نزول آیه مباهله بالغ نبودهاند لذا مستحق ثواب نیستند در نتیجه:
1- این آیه فضیلتی برای آنان نیست.
2- این آیه دلالتی ندارد که آنان جزء افضل صحابه باشند.
یکی دیگر از سؤالات و شبهات مطرح شده دربارهی آیه مباهله و روایات مربوط به آن، این است که می گویند: حسن و حسین (علیه السلام) هنگام نزول آیهی مباهله، غیر بالغ و غیر مستحق برای ثواب بودهاند و اگر آن دو غیرمستحق برای ثواب باشند، افضل الصحابه (برترین اصحاب) به حساب نمی آیند.
نقد و بررسی: در پاسخ این شبهه باید بگوییم:
با این که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هنگام نزول آیهی مباهله سن کمتری داشتند، نباید فراموش کرد که انتخاب آن دو برای مباهله بر اساس روایات متعدد و صحیح فریقین توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) انجام گرفته است و اگر اشخاص دیگری برتر و افضل از آنها وجود داشتند، حتماً پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به جای آن دو، همان افراد را همراه خود به مباهله می آوردند. بنا بر این، صرف آوردن این دو برای مباهله، به طور روشن بر برتری و افضل بودن آنها دلالت دارد و کم بودن سن آنها در این باره مشکلی ایجاد نمیکند.
نباید فراموش کرد که برتری و افضلیت، همواره با رسیدن فرد به مرتبهی بلوغ و ازدیاد سن نیست و گاه اشخاص مقدسی در سن بسیار کم به مقامات بزرگ الهی رسیدهاند که با مراجعه به آیات نورانی قرآن کریم، دو مورد از آنها را ذکر می کنیم:
ادامه مطلب ...مدینه اولین باری است که میهمانانی چنین غریبه را به خود میبیند. کاروانی متشکل از شصت میهمان ناآشنا که لباسهای بلند مشکی پوشیدهاند، به گردنشان
صلیب آویختهاند، کلاههای جواهرنشان بر سر گذاشتهاند،
زنجیرهای طلا به کمر بستهاند و انواع و اقسام طلا و جواهرات را بر
لباسهای خود نصب کردهاند.
وقتی این شصت نفر برای دیدار با پیامبر،
وارد مسجد میشوند، همه با حیرت و تعجب به آنها نگاه میکنند. اما
پیامبر بیاعتنا از کنار آنان میگذرد و از مسجد بیرون میرود هم
هیأت میهمانان و هم مسلمانان، از این رفتار پیامبر، غرق در تعجب و
شگفتی میشوند. مسلمانان تا کنون ندیدهاند که پیامبر مهربانشان به
میهمانان بیتوجهی کند به همین دلیل، وقتی سرپرست هیأت مسیحی
علت بیاعتنایی پیامبر را سؤال میکند، هیچ کدام از مسلمانان پاسخی
برای گفتن پیدا نمیکنند.
تنها راهی که به نظر میرسد، این است که علت
این رفتار پیامبر را از حضرت علی بپرسند، چرا که او نزدیکترین فرد
به پیامبر و آگاهترین، نسبت به دین و سیره و سنت اوست. مشکل، مثل
همیشه به دست علی حل میشود. پاسخ او این است که: